×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

خنده بازار

× !-- begin k3cod.com chatroom code --div style=display:none;a href=http://k3cod.com/h1چت روم/h1/a/div language=java src=http://k3cod.com/ftp/other/chat/black/chatroom/
×

آدرس وبلاگ من

mohlek.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/mohlek

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ??? ??? ????? ??????

شقایق گل همیشه عاشق

 یکی از روزهایی ، که زمین تب دار و سوزان بود
و صحرا در عطش می سوخت
، تمام غنچه ها تشنه
و من بی تاب و خشکیده
، تنم در آتشی می سوخت
ز ره آمد یکی خسته
، به پایش خار بنشسته

و عشق از چهره اش پیدای پیدا بود ز آنچه زیر لب می گفت : شنیدم ، سخت شیدا بود نمی دانم چه بیماری به جان دلبرش
 
اگر یک شاخه گل آرد ، ازآن نوعی که من بودم
بگیرند ریشه اش را
، بسوزانند
شود مرهم برای دلبرش
، آندم شفا یابد
بسی صحرای سوزان را ، به دنبال گلش بوده
و یک دم هم نیاسوده ، که افتاد چشم او ناگه به روی من
 
  
 
  
  
شنبه 25 فروردین 1391 - 3:58:04 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


جملات و طنز


می دونید این مرد، کي بوده؟


و شغر زیبا..........


شقایق گل همیشه عاشق


طنز نوشته های جالب و خواندنی


داستان زیبای مرد ولگرد


مار


تصاویر کمتر دیده شده از ایرانیان


عوض شدن دستکش با لباس زیر.... !!+18


داستان+18


نمایش سایر مطالب قبلی

پیوند های وبلاگ

آمار وبلاگ

59450 بازدید

58 بازدید امروز

1 بازدید دیروز

73 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements