روزی بهلول بر
هارونالرشید وارد شد.
خلیفه گفت: مرا پندی بده!
بهلول پرسید: اگر در بیابانی بیآب، تشنهگی بر تو غلبه نماید
چندان که مشرف به موت گردی، در مقابل جرعهای آب که عطش تو را فرو
نشاند چه میدهی؟
گفت: صد دینار طلا.
پرسید: اگر صاحب آب به پول رضایت ندهد؟
گفت: نصف پادشاهیام را.
بهلول گفت: حال اگر به حبسالبول مبتلا گردی و رفع آن نتوانی، چه
میدهی که آن را علاج کنند؟
گفت: نیم دیگر سلطنتم را.
بهلول گفت: پس ای خلیفه، این سلطنت که به آبی و بولی وابسته است،
تو را مغرور نسازد که با خلق خدای به بدی رفتار کنی.
تصاویر کمتر دیده شده از ایرانیان
عوض شدن دستکش با لباس زیر.... !!+18
59404 بازدید
12 بازدید امروز
1 بازدید دیروز
27 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian